#امام_باقر_علیه_السلام


#شهادت

#مسمط_مربع


از سن کودکی شده غم آشنای من

باد خزان وزیده به دولت سرای من

بغض و شرر گرفته مسیر صدای من

بالا گرفته کار دل و گریه های من


خاک مزار من ز جفا بی نصیب نیست

زائر نمانده دور حریمم، عجیب نیست

مانند من امام غریبی، غریب نیست

گریه کنید اهل منا در عزای من


اهل زمانه غصه به قلبم رسانده اند

بر روح و جان من غم و غربت چشانده اند

من را به روی مرکب سمی نشانده اند

از زهرِ زینِ اسب ورم کرده پای من


از کودکی رسیده به من چهره ای کبود

در کربلا و کوفه و جولانگه یهود

از بس که زخم های تنم در فشار بود

مانده نشان سلسله بر جای جای من


بر روی خار سخت مغیلان دویده ام

از ابن سعد و حرمله طعنه شنیده ام

هفتاد و دو ستاره سر نیزه دیده ام

این روضه هاست گوشه ای از ماجرای من


بازار و ازدحام نرفته ز خاطرم

آتش ز پشت بام نرفته ز خاطرم

بزم حرام شام نرفته ز خاطرم

مانده ز شام کرب و بلایی برای من


یادم نرفته چشم ترِ عمه زینبم

آتش گرفته بود، پر عمه زینبم

یاد لباس شعله ور عمه زینبم

فریاد می کشد جگر مبتلای من


من روضه خوان غربت عمه رقیه ام

مردم شکست، حرمت عمه رقیه ام

آه... از شب شهادت عمه رقیه ام

تغییر کرده صحبت و حال و هوای من


یاد غروب کرب و بلا زار و مضطرم

آن خاطرات می گذرد از برابرم

یک عمر یاد تشنگی جد اطهرم

ذکر حسین گشته دعا و نوای من


داغش برای اهل ولا سینه سوز ماند

بی حال، زیر خنجر آن کینه توز ماند

در زیر آفتاب بیابان سه روز ماند

اعضای جدِ تشنه لب و سر جدای من


#محمد_جواد_شیرازی


#تیشه_های_اشک

#کانال_تخصصی_شعر_آئینی

@tishehayeashk

#امام_محمد_باقر_علیه_السلام

#واحد

#امام_محمد_باقر_علیه_السلام

 

هرکسی که تو کودکی،ببینه کابوس بدی،تا عمر داره یادش نمیره

حالا اگه به جای خواب،با گوشت و پوستش لمس کنه،آرزوشه روزی هزار دفه بمیره

*خودم دیدم،

جوونای خیمه،دویدن و رفتن،تشییع اکبر

*خودم دیدم،

زیره بغلای،حسین و گرفتن،سقا با خواهر

(ای که میگی به روضه خون

روضه ها رو سنگین نخون...سخته شنیدن)

(پنجاه وچار سالی میشه

این روضه ها تو سینمه،شنیدن کی بود مانند دیدن)

#منم اسیر غصه ها ،شاهد کل ماجرا،یادگار کرب و بلا#

****


 


هنوز تو گوشمه خدا،صدای گریهء علی،اصغر که دلهامون و سوزوند

هرچی که دست به دست میشد،بین رباب و عمه جون،آروم نمیشد هرکسی لالائی میخوند

*خودم دیدم،

زیر عبا بردش،به دشمنا رو زد،حرمله خندید

*خودم دیدم،

رو خاکا نیومد،خونای گلوشو،به عرش که پاشید

(ای که میگی به روضه خون

روضهء شیرخواره نخون...سخته شنیدن)

(رباب که آب خورد یادمه

بیرون خیمه ضجه هاش،شنیدن کی بود مانند دیدن)

#منم اسیر غصه ها،شاهد کل ماجرا،یادگار کرب و بلا#

****

الهی هیچ مسلمونی،اسیر نشه تا ببینه،ناموس شو تو ملأعام

جای تعجب نداره،حق داشت بابام سه مرتبه،بگه که سخت تر ندیدم از سفر شام

*خودم دیدم،

محل یهودی،تو چشای عباس،نگاه غیرت

*خودم دیدم،

عمه ها چه جوری،آستین گرفتن،جلوی صورت

(ای که میگی به روضه خون

روضه رو بی پروا نخون...سخته شنیدن)

(خودم دیدم بزم یزید،کنیز میخواست پستی پلید،شنیدن کی بود مانند دیدن)

#منم اسیر غصه ها،شاهد کل ماجرا،یادگار کرب و بلا#

****

سخته یکی تو یک سفر،همبازی شو از دست بده،جاش بذاره تو خاک غربت

یادم نمیره گریهء،سه ساله رو که آخرا،بابا بابا بابا میگفت دیگه با لکنت

*خودم دیدم،

طبق و آوردن،خم شد و لبای باباشو بوسید

*خودم دیدم،

سر و که بغل کرد،برای همیشه،رقیه خوابید

(ای که میگی به روضه خون

روضه ها رو بازش نکن...سخته شنیدن)

(یادم نمیره عمه جون،با دست براش قبر که میکند،شنیدن کی بود مانند دیدن)

#منم اسیر غصه ها، شاهد کل ماجرا یادگار کرب و بلا #

✧✾epelhS_Qw

#امام_باقر_علیه_السلام

#امام_باقر_علیه_السلام

#شهادت

#غزل


نگاه کودکی ات دیده بود قافله را

تمام دلهره ها را، تمام فاصله را


هزار بار بمیرم برات، می خواهم

دوباره زنده کنم خاطرات قافله را


تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم

خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟


چقدر خاطره ی تلخ مانده در ذهنت،

ز نیزه دار که سر برده بود حوصله را


چه کودکی بزرگی است این که دستانت

گرفته بود به بازی گلوی سلسله را


میان سلسله مردانه در مسیر خطر

گذاشتی به دل درد، داغ یک گِله را


چقدر گریه نکردید با سه ساله، چقدر

به روی خویش نیاورده اید آبله را


دلیل قافله می برد پا به پای خودش

نگاه تشنه ی آن کاروان یک دله را


هنوز یک به یک، آری به یاد می آری

تمام زخم زبان های شهر هلهله را


مرا ببخش که مجبور می شوم در شعر

بیاورم کلماتی شبیه حرمله را


بگو صبور بلا در منا چه حالی داشت

که در تلاطم خون دید قلب قافله را...


#سید_حمیدرضا_برقعی


#تیشه_های_اشک

#کانال_تخصصی_شعر_آئینی

@tishehayeashk

امام باقر(ع)

#امام_باقر_علیه_السلام

#شهادت

#مسمط_مسدس


ای جان جهان امام باقر 

وی قبله جان امام باقر

وی کهف امان امام باقر 

وی فوق بیان امام باقر

وی نور عیان امام باقر 


مولای زمان امام باقر


تو باقر علم کبریایی 

تو اینه خدا نمایی

تو قبله جان انبیایی 

حق است که حجت خدایی

ما یکسره درد و تو دوایی 


ما جسم و تو جان امام باقر


تو مظهر رب العالمینی 

تو هستی زین العابدینی

عیسی مسیح افرینی 

سر تا قدم ایت مبینی

سلطان جهان امام دینی 


در کون و مکان امام باقر


ای دوستی تو اعتبارم 

 من ارزوی مدینه دارم

تا روی به درگه تو ارم 

تا چهره به تربتت گذارم

شاید به بقیع جان سپارم 


با اشک روان امام باقر


ای قله عرش خاک پایت 

ای جان جهانیان فدایت

گلواژه وحی در صدایت 

تو پادشهی و ما گدایت

چشم همه بر دره سرایت 


از پیر و جوان امام باقر


افسوس که حرمتت دریدند

بعد از نبی از شما بریدند

در شام غریبی تو دیدند 

ننگ ابدی به خود خریدند

بر قتل تو نقشه ها کشیدند 


پنهان و عیان امام باقر


بودی ز حقوق خویش محروم 

تا شد جگرت به زهر مسموم

با یاد تو ای امام مظلوم 

گردید قلوب شیعه مغموم

از قبر غریب توست معلوم 


صد رنج نهان امام باقر


گریه به عزای تو ثواب است 

دل ها ز مصیبتت کباب است

قبر تو میان افتاب است

از کینه دشمنان خراب است

این حرمت ال بوتراب است


کی بود گمان امام باقر


تو جور و جفای شام دیدی 

خاکستر و سنگ و بام دیدی

بر نیزه سر امام دیدی 

خوشحالی خاص و عام دیدی

بیداد و ستم مدام دیدی 


از خورد کلان امام باقر


ای وصف تو بار نخل میثم 

وی خاک رهت به زخم مرحم

وی ریزه خور عطات ادم 

وی لطف و کرامتت مُسَلَّم

در حشر ز اتش جهنم 


ما را برهان امام باقر


#استاد_غلامرضا_سازگار


#تیشه_های_اشک

#کانال_تخصصی_شعر_آئینی

@tishehayeashk