●○سلام○
تقدیم به امام جواد علیه السلام

حالا که این دقایق آخر رسیده است
جان بر لب است و رنگ رخ من پریده است

از جور ام فضل که قلبش سیاه بود
حالا دگر زمان طلوع سپیده است

یارم به خانه قاتل این جان خسته شد
حالا سرم به زانوی مام شهیده است

آوای ساز و رقص به همراه هلهله
آتش به جان خسته ام این جا کشیده است

یک سایه بان ز بال کبوتر بنا شود
بر پیکری که کینه ی بسیار دیده است
التماس دعا دارم

واحد یا تک شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام


بند اول

آقا  ،  دلم به عشق تو اسیره
محبت تو بی نظیره
همیشه توی  هر بزنگاه
دست دل منو میگیره

آقا،  کن قسمتم تاکه دوباره
این نوکرت که خیلی زاره
بیاد به کاظمین باگریه
سر رو ضریح تو بذاره

مظهر جود کبریایی ، تو هستی امام رضایی
جواد آل مرتضایی

آقا یابن الرضا  ادرکنی مولا


بند دوم

آقا  باب المراد عالمینی
امام رضارو نورعینی
لب تشنه جون دادی بمیرم
تو وارث امام حسینی

آقا  تویی جوون خونواده
کرامتت خیلی زیاده
رفت ، آمدم تو مشهد عشق
تو حرم از  باب الجواده

اسمت  کلید قفل بسته ، آرامش دل  شکسته
امیده هر گدای  خسته

آقا  یابن الرضا ادرکنی مولا

التماس دعا

شعر زیارت مخصوصه امام رضا(ع)

به جز هوای حرم در سرم هوایی نیست

اسیر دام تورا حاجت رهایی نیست

به غیر گوشهٔ بام تو-ای امام رئوف

کبوتر دل من جلد هیچ جایی نیست

بدون پَرتُوِنور تو ای جناب ضُحی

فقط سیاهی محض است روشنایی نیست

سرت همیشه شلوغ است وهیچ سلطانی

به خواب صاحب همچین برو بیایی نیست

اگر که نوکر این درگهم حساب کنی

مرا به شاهی عالم هم اِعتنایی نیست

خدا گواست که دردستهای محتاجم

به جز به محضرتان کاسهٔ گدایی نیست

همه قبیلهٔ من رفته اند قربانت

به غیر تیر نگاهت که آشنایی نیست

بدون آبرویی که شما به من دادید

به قدر پول سیاهم مرابهایی نیست

دلم گره به ضریح تو خورده میدانم

به غیر این گره،هیچم گره گشایی نیست

هزار سال نمیخواهم آن بهشتی را

که دل سپردهٔ این گنبد طلایی نیست
علیرضا شریف

شنیده اید امام رضا (علیه السّلام) وقتی از خانه ی مأمون بیرون آمد از شدت زهر جفا دائم میان کوچه روی زمین می نشست و پا می شدند، بر زمین می خوردند.
 
این تنها جایی نبود که از اهل بیت یک نفر زمین می خورد، چند جای دیگر هم در تاریخ داریم:
 
یک مادری را می شناسم از خانه تا مسجد چند مرتبه زمین نشست و بلند شد.
 
یک آقایی را می شناسم که تا خبر جان دادن همسرش را شنید از مسجد تا خانه می دوید و زمین می نشست.
 
یک آقایی را می شناسم از خیمه گاه تا کنار بدن علی اکبرش می دوید و زمین می خورد. یک خواهری را می شناسم از خیمه تا گودال هی می دوید و زمین می خورد. از حرم تا قتلگه … .
 
یک آقایی را می شناسم لحظه های آخر در یک قسمت کوتاه از شدت تیر و نیزه ها زمین خورد و بلند شد.
 
یک دختری را می شناسم نیمه شب تو بیابان ها زمین خورد بلند شد … . 
 
  

ای آنکه هست بر همه عالم عطای تو                               محروم کی شود ز عطایت گدای تو
 
هشتم امام عالمی و بضعة الرسول                           ای آنکه مصطفی شده مدحت سرای تو
 
یک شرط ز شرایط توحیدی و بود                                             حصن امان اهل ولایت ولای تو
 
آلوده دامنم ز گنه لیک گشته ام                                              غرقه بحر رحمت نا منتهای تو
 
من بی پناه مانده و کهف الوری تویی                                        آورده ام پناه به دولتسرای تو
 
                                    شرمنده ام ز کرده خود یا ابوالحسن
 
                                   خواهم در آستان تو عفو از خدای تو
 
مرد صیاد می گوید : با چه زحمتی آهو را به دام انداختم ، یک مرتبه دیدم یک آقای نورانی مقابلم ظاهر شد ، یک نگاه به آهو کرد ، یک نگاه به من کرد ، فرمود : مرد صیاد می دانی این آهو چه میگه ؟ گفتم نه آقا ، فرمود : مرد صیاد این آهومیگه من دو تا بچه دارم ، منتظر من هستند اجازه بده بروم بچه هایم را ببینم و برگردم  ، گفت : آقا من با چه زحمتی این آهو را به دام انداختم شما می گویید رهاش کنم برود ، اگر برود دیگر برنمی گردد (قربانت بروم امام رضا ).
 
فرمود : من اینجا می مانم ضامن این آهومی شوم .
 
مرد صیاد می گوید: قلاده را برداشتم با خودم گرفتم الان آهو فرار می کند اما قلاده را از گردنش باز کردم . دیدم آهو آمد یک دور ، دور آقا زد یک نگاه به قد و بالای آقا کرد سرش را پایین انداخت و رفت . مدتی گذشت من متحیر بودم . گفتم آقا دیدی آهو بر نگشت . فرمود : مرد صیاد خوب تو این بیابان نگاه کن ، یک نگاه کردم دیدم آهو دارد از دور می آید ، دو تا بچه هایش دارند دنبالش می آیند ، آمد و آمد تا خودش را رساند به آقا ، تا رسید خودش را انداخت روی قدمهای آقا این بچه هاش  هم دور آقا می گردند .
 
یک نگاه کردم گفتم آقا شما که هستید ؟ فرمود : من ضامن غریبان علی بن موسی الرضایم . حالا همه با هم صدا بزنیم رضا جان ، رضا جان ...