زمزمه

ای نور قلب عاشقم

شمع این خانه توئی

زهرا زهرا مرو مرو

لطف کاشانه توئی

*گفت فاطمه ! آسمون سراغ نداره علی به کسی التماس کرده باشه ولی دارم التماست میکنم ... منو تنها نذار*

ای نور قلب عاشقم

شمع این خانه توئی

زهرا زهرا مرو مرو

لطف کاشانه توئی

* بگم بچه سیدا ؟*

ای مرغ پرشکسته ٔ

افتاده کنج قفس

*رفقا ... مادر مارو تنها گیر آوردن ... چهل نفر هرکس از راه می‌رسید ... با هرچی دستش بود ... صاحب ناله ها ... بیشتر از این اذیتت نکنم یا نه بخونم دیگه .... ما که حالا بعد از هزار و چهارصد سال رسیدیم یه چیزی داریم می شنویم ... *

اگر این است تأثیر شنیدن

شنیدن کی بود مانند دیدن ...

* عَلَی الله گفتم*.

ای مرغ پرشکسته ٔ

افتاده کنج قفس

از فرط غصه فاطمه

در سینه مانده نفس

*شاه کلید شعر اینجاست ...*

ممنونم اگر نروی

میمیرم اگر بروی

زهرا مرو مرو

*حال این روزای علی همینه دیگه ... هِی راه میره دور بستر میگرده *

ممنونم اگر نروی

میمیرم اگر بروی

زهرا مرو مرو

* خوده علی اومد محسن رو برداشت! "یا الله ... یا الله"*

ای نخل بریده ثمر

ای مادر کشته پسر

زهرا مرو مرو

مداحی در حرم حضرت رقیه(س) سال 1386

مداحی در حرم حضرت رقیه(س) سال 1386
توسط  مداح اهل بیت (علیه السلام) حاج غلامرضا صبوحی

دانلود فایل تصویری

فاطمیه

گوشه ی چادر تو تا که به در میگیرد
مرتضی پشت سرت دست به سر میگیرد

تو فقط فضه بیا فاطمه را زود ببر

(خوب دقت کن بعد گریه کن)

چون که دارد دَم در معرکه در میگیرد

* داره شلوغ میشه ... ناموس من بین در و دیوار گیر کرده(یا الله یاالله) *


از همان روز که برگشتی از آن کوچه حسن
زانویش را چه غریبانه به بر میگیرد

دخترت گفت در این خانه که نامحرم نیست

 *حرف دخترته ... دخترت داره این حرفو میگه*

دخترت گفت در این خانه که نامحرم نیست
پس چرا مادرمان رُخ ز پدر میگیرد

 * چرا صورتشو میپوشونه؟!*

فاطمه! دخترمان حال تو را میداند
چند روزیست تو را زیر نظر میگیرد

زودتر خوب شوی فاطمه جان خوبتر است
زن همسایه سه ماه است خبر میگیرد

*خوب میفهمی چی میگم ... اونا زدند ، میخوان ببینند صیدشون کی میمیره *

زن همسایه سه ماه است خبر میگیرد ...
یا زهرا ...

فاطمیه

افضل الاعمال من گریه برای فاطمه است

برکت این زندگی از روضه های فاطمه است

درس توحیدم بوَد زهرا شناسی، زین سبب

می پرستم آن خدایی که خدای فاطمه است

منکر این روضه ها! بشنو که گفته رهبرم

روزی یک سالِ کشور در عزای فاطمه است

چشم دل واکردم و دیدم که قرآنِ خدا

آیه هایش یک به یک مدح و ثنای فاطمه است

هیچ کس با پای خود در مجلس روضه نرفت

هرکجا روضه بوَد، مهمانسرای فاطمه است

گرچه باشد قبر او بین قلوب شیعیان

عالم امکان ولی دولتسرای فاطمه است

خلقت جنت برای شیعه ی حیدر بود

نار، جای منکرین بی حیای فاطمه است

بین قبرم دو ملک تا سینه ام را بو کنند

پیش خود گویند:«به به، این گدای فاطمه است»

روز محشر سینه زن هایش شفاعت می کنند

این شفاعت برکتِ شال عزای فاطمه است

نیست ذکری برتر از ذکر شریف فاطمه

افضل الاعمال من گریه برای فاطمه است


فاطمیه

مقتل نوشت آه و یعنی تمام شد ...

*مرحبا به شما غیرتیا ... این روزا گریه کردن خیلی مرد میخواد ... این روزا گریه کردن یه جوری شده هیأتیا هم گاهی نیش میزنند ... خسته نشدین اینقدر گریه کردید؟! ... دوماه عزاداری بسه دیگه*

مقتل نوشت آه و یعنی تمام شد تموم شد یعنی چی؟

یعنی که دور مادر ما ازدحام شد

*وای مادرم...من چی دارم میگم شما چی داری میشنوی ... صحبت ناموس من و تو نیست ... همه ٔ نوامیس عالم فدای یه تار موی مادرمون زهرا ... صحبت ناموس علی ... صحبت اون خانومیه که از کور هم رو گرفت ... حالا کار به یه جایی رسیده*

 یعنی که دور مادر ما ازدحام شد ...

*اهل شعری... توجه به ظرائف داری ... نیاز به توضیح نداری*

یعنی رکوع پشت درش امتداد یافت

*همهٔ حواسش به محسنه ... خم شد روی محسن بلکه بچشو حفظ کنه ... ای مادر ... ای مادر...رفقا ... مظلومیت رو اونا معنا میکنند ... معنای مظلومیت چیه از نظر اهلبیت خودشون میدونن من نمیدونم ... اما اینجور که به عقل ناقصم میرسه میگن حسین مظلوم ترینه در بین اهلبیت اما این روزا میبینم محسن از حسین مظلوم تره ... میگن نگو ... چی بگم خب ... کشتند ... کشتند ... مادر مارو زدند ... بچه بدنیا نیومده شو کشتند ... والله کشتند ... بخدا کشتند ... جلوی چشم علی کشتند *

بر درد غریب مُزمنش گریه کنید

بر چشم کبود مؤمنش گریه کنید

ای قوم که گریه بر حسینش کردید

این بار برای محسنش گریه کنید

*خیلی به چشمات التماس کن ... ازش خواهش کن ... بگو نکنه آبرومو جلوی فاطمه ببری ... این مادر بی پسر شده چند روزه عزادار بچشه ... اما بخاطر علی لب از لب تکان نمیده ... میگه نکنه علی غصه بخوره ... ای وای *

مقتل نوشت آه که یعنی تمام شد

یعنی که دور مادر ما ازدحام شد

یعنی رکوع پشت درش امتداد یافتدیگه کمرش راست نشد

یعنی شهیدِ سجده به پای امام شد

*آی جماعت ... این درده والله ... کشنده هست بخدا قسم ... بیشتر از محرم و صفر اگر گریه نخواد ، اندازه محرم و صفر گریه میخواد ...*

تنها سه روز از سفر مصطفی گذشت

یک سوم از قبیلهٔ زهرا شهید شد

*آخ مادر ... برید از مادراتون بپرسید ... حس و حال مادرا راجع به بچه ها مخصوصا بچه های نوزادشون چیه ... اما اینجا صحبت از علیه ... همین که بلند شد خودشو جمع و جور کرد ... والله نگفت فضه محسنم ... صدا زد فضه علی رو کجا بردن؟ ... دوید توی کوچه ... بزنم تیر خلاص و راحتت کنم ... *

دنبال حیدر می دوید

*چیه دلشوره گرفتی ؟! میترسی بخونم تا آخرشو ... نه؟! ... دلشوره بگیری نگیری میخونم ... کار من اینه *

دنبال حیدر می دوید

از سینه اش خون می چکید

*اما این حرف من نیست ... پیغمبر فرمود ... علی فرمود ... فاطمه فرمود ... بین ما مشهور از قول امام حسن هست اما همشون فرمودن ... لا یوم کیومک با أباعبدالله ... حسین ...میخوام بگم وقتی برا تو میگم از سینه اش خون می چکید دلشوره میگیری ، صدای ناله ات بلند میشه ... یه جوری چشمات التماس میکنه نخون ... جای شما خالی بود ... بین گودال افتاده ...*

لب گودال خواهر افتاده

ته گودال مادر افتاده

آنطرف تر برادری تنها

بین یک مشت خنجر افتاده

*خستهٔ محرم و صفری نمیخوام اذیتت کنم از همتون از امام زمان عذرخواهی میکنم... اومد خدمت زین العابدین ... عرض کرد آقا ... شما میگید هزارو نهصد و پنجاه و چند زخم خورد به آقا ... من هر جور حساب میکنم میبینم شدنی نیست ؟! ... فرمود تو که نبودی ببینی ... نیزه جای خنجر میزدند ... دشنه جای نیزه میزدند ... سنگ جای دشنه میزدند ... گفت بعد آقا امام زین العابدین انگشترشو درآورد ... فرمود به اندازه این نگین جای سالم روی بدن بابام نگذاشتند ...