فاطمیه

السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَة

همه ی بچه هاش گفتن مادر ما صدیقه بود،اما اینا گفتن فاطمه دروغ میگه "باید بره شاهد بیاره ...."

الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّة... راضی ام کتک بخورم اما یه تار مو از سر علی کم نشه ...

آخرالامرم انقده گریه کرد؛گفت علی جان حلالم کن ..." یعنی از من راضی شدی یانه ؟

شرمنده ام حمایت من بی نتیجه ماند ...

دستم شکست و بند زدست تو وا نشد ....

چه جوری شکست؟(عذر خواهی می کنم از محضر امام زمان(عج))یه جوری شکست،که فرمود سلمان پیغام منو به علی بده ،بگو فاطمه گفته،مبادا کسی کتف و شانه ام رو ببینه ....."

*فلا یکشفن احداً لی کتفاً.....*

*الْمَمْنُوعَةِ إِرْثُهَا... الْمَغْصُوبَةِ حَقَّهَا... الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا ... الْمَقْتُولِ وَلَدُهَا..... بد کشتنش ....*

خود بی بی تو عباراتشون هست،وقتی مهاجمین آمدن پشت در قرار گرفتن،به نقل اهل سنت اول سوال کرد،فرمودأتراک محرّقا علیّ بابی؟نکنه میخواید درو رو من بسوزانید؟؟نانجیب گفت آری "

تو بعضی عبارات هست که خود بی بی فرمود من اصلا گمان نمی کردم اینا بیهوا وارد بشن"" وقتی وارد شدن (گفتم و نشستم،سادات ببخشید)معمولا اگر یه همچین حادثه ی غیر منتظره ای پیش بیاد اول دستارو سپر می کنن .... تا حمل شیشه آسیب نبینه ...." اما قبل از اینکه دستاشو جلو بیاره وَ رَکْل الباب برجله....ای زهرا ....

فاطمیه

از آن زمان که بر در خانه شرر رسید
افسوس قصه ی خوشی ما به سر رسید

قومی سَرِ حبیبه ی من داد می کشید
درآن میانه پای حرامی به در رسید ....

*الله اکبر ... سادان من من معذرت میخوام ....*

در کَنْدِه شد به صورت زهرا خراشْ داد
بعد از لگد دوباره بلایی دگر رسید ...

مسمار داغْ،پهلوی حوریه را شکافت
دردی که داشت پهلوی او تا کمر رسید

*الله اکبر ... رحمت خدا بر این ناله ها ...*

***
وقتی نشست،چِل نفر از رُوشْ رد شدند
یعنی به چادرش لگد چل نفر رسید

فریاد زد که فضه بیا بار من شکست ...
فضه دوید و پیش تنی محتضر رسید

رویش عبا کشیدم و دیدم که سوخته
اما چگونه تا به من خون جگر رسید

شال مرا گرفت و مرا سمت خود کشید
قنفذ ولی زِ پشت سرش بی خبر رسید

*چه بلایی سر فاطمه دختر پیغمبر آوردن ....*

کوبید با غلاف به بازوی لاغرش
زورش فقط به فاطمه بی سپر رسید ...
* این یه خانومه،یه خانومم بردن شام .... بزا اینطور بگم:*

***
دم دروازه ی ساعات خدا رحم کند
به دل عمه ی سادات خدا رحم کند
محملم پرده ندارد مددی یا ستار
حاجتم وقت مناجان خدا رحم کند ...
چشم من تار شده یا تو بهم ریخته ای
گریه دار است ملاقات خدا ......

*انقدر سخت بود که امام  مُفْتَرَض الطاعه وقتی ازش سوال کردن،
آقا زین العابدین به شما کربلا سخت گذشت؟؟ فرمود الشام ....
من مهم نیستم ... عمه های منو تو انظار آوردن ... دور این ناقه ها رقاصی می کردن .....

من اومدم دوا بشه دردم ....

آخه خوده تو خواستی برگردم

بازم میگم خدا غلط کردم،(الهی العفو)2

تموم مشکلامو حل کردی

بدیمو به خوبی بدل کردی

حس میکنم منو بغل کردی،(الهی العفو)2

رها نکن نزار که تنها شم

دست منو بگیر بزار پاشم

میخوام دیگه برای تو باشم(الهی العفو)2

اغفرلنا ذنوبنا العفو .....

*از امام زمانمون غافل نشیم کسل نشیم،هر وقت کسل شدی بگو:بر حرمله لعنت "

آقاجان امشب کجا داری برا ما دعا می کنی؟پسر فاطمه ... یابن الحسن منم اومدم به حق مادرت یه نگا به ما کن*

دنیا تا کی بدون نور باشه؟2

تا کی قرار سوت و کور باشه

دعا کنی سال ظهور باشه(کجایی آقا)2

شب فراق ما رو فردا کن

این شب وصل ما رو زیبا کن

دیگه ظهور و امشب امضا کن(آقا کجایی)2

میای و ما بدون غم میشیم

همه فدایی علم میشیم

با تو مدافع حرم میشیم(بیا عزیزم)2

*زن و مرد،پیر و جوون،کوچیک و بزرگ دستتونو رو سرتون بزارید،از همین جا دلتو متوجه به اون نقطه ای کن که امام زمانه،نمی دونیمالان کجا داری برا جد غریبت به سر و سینه میزنی آقا،آقا به جان مادرت مارم دعا کن ... هر کی صاحبشو دوست داره ... هر کی دلشکسته س بسم الله ...*

یا صاحب الزمان .......

بچه وقتی مادرشو گم میکنه چی جور میگه من مادرمو میخوام؟هر کی گم شده،آقاشو گم کرده بگه ... یا صاحب الزمان.......

فاطمیه

توکه از پانمی اُفتی چه شد ازپای افتادی

چرا زانو گرفتی دربغل در جای افتادی

توتنها نیستی،مظلومِ من کُفوَت مگر مُرده

به پیش چشم خونبارم،چنین مَنْمای، افتادی

ز های وهویِ تو میدانِ عزم ورَزمها پُر بود

چه شد ای حیدرِ زهرا زهوی وهای افتادی

تو مأمور سکوتی،من ولی مأمورِ فریادم

مبادا آنقَدَر گِرییده ای،از نای افتادی

علی ای کاش می مردم،نمیدیدم تو کَت بسته

به زیر دستِ نامردانِ بی پروای افتادی

ندارم طاقتِ شمشیر،بالای سرت،هرگز

تو قرآنی،نبینم گیرِ دشمن آی،افتادی

زمانی بی سپر بودی ولی حالا سپر داری

زپا اُفتم که باتو کس نگوید،های! افتادی!

*اخه اون روزی که گفت علی جان چی داری برا عروسی؟!!فرمود سپر و شتر و شمشیرم" فرمود علی جان تو فقط سپرت رو بفروش بسه،تو حیدری سپر میخوای چی کار" شنیدید،

زره شم فقط از جلو وصل بود،پشت نداشت،حالا میگه زمانی بی سپر ....*

تمام زخمهایت را تلافی می کنم یک یک

که دیدم در اُحد پایِ نبی از پای افتادی

*علی جان ...*

توخواهی دید،کز این دردِ مالامال می افتم

نبینم من که از غصه،تو پایا پای افتادی

مگرپهلو گرفته،کِشتی اَت،ای پهلوان برخیز

چه شد درساحل خونینِ بستر،وایْ افتادی

*قربونت برم آقاجان،چقدر با زهرات مانوس بودی،به خاطر همینم وقتی دستاشو بستن با اینکه بی بی دوعالم اول زمین خورد و در آن حالت بود،با این حال خودش و رسوند تو کوچه .... فرمود پسرعموم رو تنها نمیزارم که کمربندشو گرفت ....

من نمیدونم امام صادق چه چیزی رو نگاه کرده،پرسیدن آقاجان سبب قتل مادرت چه چیزی بود؟!! گریه کرد فرمود به خدا قلاف شمشیر مغیره و قنفذ ....*یا زهرا ........

سرود

ولادت حضرت زینب کبری (س)


(به سبک السلام ای خاتم پیغمبران)

مژده مژده ای محبان ، آمده مهری درخشان


کز جمال پر فروغش ، نُه فلک گردیده تابان


به لب های همه ، بود این زمزمه


خوش آمد دختر ، علی و فاطمه


گل زهرا مدد


**


پنجم ماه جمادی ، آمده یک گل به بستان


کز قدوم با صفایش ، عالمی گشته گلستان


معطر عالم از ، گل روی تو شد


نگاه حسن و ، حسین سوی تو شد


گل زهرا مدد


**


مبارک باد این ولادت ، بر علی شاه ولایت


کن به یمن مقدم او ، یا علی از ما شفاعت


به نام و یاد تو ، دلم آباد تو


به قربان تو و ، همه اجداد تو


گل زهرا مدد


**


تو نوه ی مصطفایی ، تو پناه عالمینی


دخت حیدر گل زهرا ، تو شریکة الحسینی


جهانی با صفا ، شده از مقدمت


نظر کن سوی ما ، ز لطف و مرحمت


گل زهرا مدد


**


السلام ای مهدی صاحب الزمان مولا کجایی


تویی تو منجی عالم کی شود آقا بیایی


یگانه گوهری ، به عالم سروری


الا یابن الحسن ، به عالم رهبری


اباصالح بیا


محمدمبشرىirali1282