شهادت حضرت ابالفضل

گر نخیزی تو زجا ، کار ِحسین سخت تر است
نگران حرمم ، آبرویم در خطر است
     
قامتِ خم شده را هر که ببیند گوید:
بی علمدار شده ، دستِ حسین بر کمر است
     
داغ اکبر رمق از زانوی من بُرد ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است
     
دست از جنگ کشیدند و به من میخندند
تو که باشی به بَرَم باز دلم گرم تر است
     
نیزه زار آمده ام یا تو پُر از نیزه شدی
چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است
     
پیش ِ من با سر مُنشَق شده تعظیم نکن
که خدا هم ز وفاداری تو با خبر است
     
علقمه پر شده از عطر ِ گل ِ یاس ، بگو
مادرم بوده کنارت که حسین بی خبر است
     
به تو از فاصله ی یک قدمی تیر زدند
قد و بالایِ رَسا هم سببِ دردسر است
     
اصغر از هلهله کردن بدنش میلرزد
 گر بداند که تو هستی کمی آرام تر است
     
تیر باران که شدی یادِ حسن افتادم
دستت افتاده ز تن ، فرق تو شق القمر است
     
وعده ی ما به نوک نیزه به هر شهر و دیار
که به دنبال سرت خواهرمان رهسپر است


 #سعید_خرازی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.